پاتوق دانشجویان مهندسی موادومتالورژی دانشگاه تهران

این جا مکانی است برای دور هم بودن برای با هم بودن

پاتوق دانشجویان مهندسی موادومتالورژی دانشگاه تهران

این جا مکانی است برای دور هم بودن برای با هم بودن

یه جوک...

گرگه بعد از کلی جستجو آی‌دی شنگول و منگول رو گیر میاره؛بعد از کلی چت کردن باهاشون قرار می‌ذاره. 

وقتی میره سره قرار می‌بینه چوپان دروغ‌گو اومد. 

 

گفتم یه کم بخندیم.اگر شما هم جوک قشنگی داری بگو! دور همیم شاد میشیم.   

بعدشم اینکه هممون منتظر برگشت جواد و پارسا هستیم. 

دوستان!جایی که کاربری همه چیز از بین میره تازه قلمه که رخ نمایی میکنه!!! 

از کلمات ghesare مجتبی. 

املاشو بلد نبودم.

نظرات 4 + ارسال نظر
Javad سه‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:39 ق.ظ

تعبیر خواب

غضنفر رو می‌برن سربازی، تمرین چتربازی. موقع پریدن که میشه، همه می‌پرن به جز غضنفر. یارو گروهبانه میگه: سرباز بپر!‌ غضنفر میگه: من نمی‌پرم! یارو میگه: یعنی چی؟ گفتم بپر! باز غضنفر میگه: جناب سروان من نمی‌پرم! گروهبانه میگه: آخه چرا نمی‌پری؟ غضنفر میگه: جناب سروان مادرم دیشب خواب دیده که چتر من باز نمیشه و من میفتم میمیرم! گروهبانه شاکی میشه، میگه: مرتیکه چرا مزخرف میگی؟! خواب ننه تو چیکار داره به چتر بازی؟! یالله بپر!‌ غضنفر میگه: نه جناب سروان، مادر من هرچی خواب ببینه درست درمیاد، من نمی‌پرم! آخر گروهبانه شاکی میشه، ‌میگه: ‌بابا اصلاً تو بیا چتر منو بگیر، من چتر تورو می‌گیرم. غضنفر میگه: خیلی خوب جناب سروان، ولی شما نپری ها! خلاصه غضنفر چتر گروهبانه رو برمی‌داره و می‌پره و از قضا چترش هم باز میشه. همین جور که داشته واسه خودش خوش و خرم می‌رفته پایین، یهو می‌بینه یک چیزی از بغلش مثل گلوله رد شد به طرف پایین و گفت: مـــــــــا د ر تـــــو ...!

بصیر سه‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:52 ب.ظ

به غضنفر میگن ننت چطور مرد؟میگه:تابستون بود رو خرپشته خسبیده بود قل خورد افتاد رو کولر کولر شکست بعد افتاد رو گلدون گلدون شکست بعد افتاد رو ایوون ایوون خراب شد دیدیم داره خونه خرابمون میکنه با تفنگ رو هوا زدیمش...


دو تا خانوم داشتن با خاطرات لاغریشون واسه هم افه میومدن. اولی می گه من اونقدر لاغر بودم که وقتی می رفتم حموم مامانم با یه چیزی روی چاه رو می پوشوند تا من توی چاه نیفتم. دومی می گه این که چیزی نیست، من یه بار یه آلبالو رو با هسته قورت دادم، همه ی فامیلامون می گفتن اوا زری خانوم چند ماهه حامله ای؟


یه روز سه نفر میرن دزدی.یهو مرده سر میرسه.هر ستاشون میپرن تو گونی. مرده میاد یه لگد میزنه به گونی اول . صدای گردو در میاره . به دومی میزنه صدای نون خشک میده . به سومی میزنه . صدایی نمیاد . دوباره میزنه
بازم صدا نمیده . چند بار دیگه میزنه . یارو شاکی میشه میاد بیرون میگه : کره خر آرده ، آرد که صدا نداره


یه روز آشغالی میاد دمه خونه ی غضنفر میگه : آشغال دارین؟
غضنفر داد میزنه: خانوم توی خونه آشغال داریم ؟
زنش میگه: آره داریم
غضنفر میگه: آره داریم، نمی خوایم !!!

صبا چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:16 ب.ظ

مرسی دوستان ! بعد امتحان خواص کلی حالم گرفته بود ! اومدم اینجا شاد شدم ! بازم جک بذارید !!!

مهدی شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:23 ب.ظ

زنه غضنفر بهش میگه:"شوهر زری خانم همسایه هر روز که میخواد بره سر کار زنشو BOOSS میکنه, تو چرا نمیکنی؟
غضنفر میگه:"آخه من که نمیشناسمش!!"

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد