پاتوق دانشجویان مهندسی موادومتالورژی دانشگاه تهران

این جا مکانی است برای دور هم بودن برای با هم بودن

پاتوق دانشجویان مهندسی موادومتالورژی دانشگاه تهران

این جا مکانی است برای دور هم بودن برای با هم بودن

ای مهربانتر از برگ...


در روزگارانی دور مردی بود که تنها می زیست. البته تنهای تنها هم که نه ...


غم و درد و غصه آشنای همیشگی این مرد بود.اگر حق بگویم انصافا روزگار هم در حقش بدی کرده و بد تا کرده بود.مردک بیچاره و مغموم داستان ما هر شب به درگاه خدا ناله میکرد که خدایا منو از شر این درد و غم راحت کن.من حاضرم تو این دنیا دردامو با هر کی که بخواد عوض کنم . چون مطمئن ام که دردای من از همه بیشتره.

مرد تنها هر شب گریه میکرد و غصه میخورد.از همه نالان بود از روزگار فلک مردم حتی خدا...

یک شبی خدا اومد به خوابش و گفت : آهای آقا.من دعای شمارو اجابت میکنم.فقط باید عدالت رعایت بشه.فردا به همه مردم روستا بگو هرچی غم و غصه دارن تو یه چمدون جمع کنن بیارن معبد تا بگم چیکار کنن.

مرد تنها صبح از خواب ببیدار شد و این خبر رو به همه داد و بعد هر چی غم و غصه داشت جمع کرد گذاشت تویه چمدون و به سمت معبد راه افتاد.قبل رفتن باز خونه رو نگاه کرد نکنه غمی از قلم افتاده باشه.نه. خاطر جمع شد.

همه با یه چمدون اومده بودند.صف طویل و بزرگی بود.خدا گفت چمدوناتونی بیارین به ترتیب بچینین کنار دیوار و همه برین عقب وایسین.

همه حرف خدا رو گوش کردن.چمدونها کنار دیوار معبد ردیف شد.

بعد خدا گفت :با شماره ۳ بدوید و هر چمدونی رو که میخواین بردارین.۱...۲...۳

همه دویدند.با تمام سرعت.نفس نفس زنان.وقتی گرد و خاک خوابید دیده شد که هرکی چمدون خودش رو برداشته و حاضر نشده با کسی عوض کنه. چون دید که چمدون خودش از بقیه کوچیکتره...

از فردای اون روز همه به هم کمک میکردن و ته دلشون به هم ترحم و دلسوزی داشتن.همه با هم مهربون بودن.غم و غصه های مرد تنهای غصه ما هم تموم شد.

.

.

.

واسه اینکه مرد تنها دیگه تنها نباشه زن گرفت و از تنهایی در اومد.

.

.

.

و این بار هم مثل همیشه خدا تنها شد...


و این بار هم مثل همیشه خدا تنها شد...


و این بار هم مثل همیشه خدا تنها شد...


و این بار هم مثل همیشه خدا تنها شد...
نظرات 1 + ارسال نظر
سارا حمیدی زاده چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:49 ب.ظ

http://mowjcamp.com/article/id/19652

کاش میگفتی کدوم قسمت متن نظر شما رو جلب کرده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد