پاتوق دانشجویان مهندسی موادومتالورژی دانشگاه تهران

این جا مکانی است برای دور هم بودن برای با هم بودن

پاتوق دانشجویان مهندسی موادومتالورژی دانشگاه تهران

این جا مکانی است برای دور هم بودن برای با هم بودن

قصه ی پاییز،خواندنی است!


هر کسی یک فصلی رو دوست داره....برای انتخابش هم دلیل خاص خودشو داره،ولی کمتر کسی پاییز رو دوست داره.چرا؟شاید پاییز داره قصه ی دردناکی رو توی ذهن آدما تداعی می کنه.

نمیدونم چقدر تونستم توی این شعر،قصه ی دردناک پاییز رو گفته باشم!






سوز است در استخوان ساق کوچک یتیم بچه ای

که چشم بر هیچ دارد و از پوچی گریزان است

دسته گلهای صورتی و سرخ در دستش.....

***

پاییز است

دخترک یتیم گل می فروشد؛بی آنکه قصه ی او را بخرند

شمشاد های حاشیه ی خیابان بوی دود می دهند

پاییز است!

 فصلی که نسیم بیمار و سردش قصه ی یتیم بچگان را نجوا می کند

آرام

در گوش درختان!

***

بیماری شیوع پیدا می کند

مردم در کشاکش روزگار فراموش می کنند...

که هستند!

و فراموش شدگان به قصه ی پاییز گوش فرا می دهند

دخترک گل فروش به خواب می رود

هوهوی باد پاییز،لالایی است!

***

شاید بهار باشد،

شاید تابستان،

و شاید حتی بی تفاوتی سنگین زمستان

اما....

قصه ی پاییز خواندنی است!

                     قصه ی هوهوی هیچ از ژرفنای پوچی

***

دخترک به خواب فرو رفته است

خوابش،عمیق و پاییزی است

قصه این است:

    هوهوی دمنده ی باد،بوی خوش گلها را به یغما می برد

     در حالی که دخترک هنوز گل می فروشد

هنوز؛

      در خواب پاییزی و سرد خویش

نظرات 4 + ارسال نظر
مینا پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:50 ق.ظ

قشنگ بود.................
امیدوارم همه از خواب بیرون بیان

Javad یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:06 ق.ظ

قشنگ بود
اما پستت رو یکم بد موقع گذاشتی؛وسط پستای 16 آذری . . .

نوشین سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:17 ب.ظ http://www.nooshita20.blogfa.com

سلام
عالی بود...
خیلی خیلی قشنگ بود.
و خیلی جالبه برام که به همون چیزی فکر می کنی که من!!! دخترک و هوهوی سرد بی رحمی و زخم...

پائیز دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:57 ب.ظ http://www.paiz.ir

من که عاشق پائیزم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد