پاتوق دانشجویان مهندسی موادومتالورژی دانشگاه تهران

این جا مکانی است برای دور هم بودن برای با هم بودن

پاتوق دانشجویان مهندسی موادومتالورژی دانشگاه تهران

این جا مکانی است برای دور هم بودن برای با هم بودن

ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت

از ازل خورشید دل آهنگ تابیدن نداشت 

از ازل وجدان مردم قصد خوابیدن نداشت  

عمر طی شد در ره درک حقیقت عاقبت 

آن حقیقت ها که دیدم ارزش دیدن نداشت 

 

خلعتی گفتند دادیم آدمی را عقل ناب  

گرچه انسان هیچ گاه اصرار پوشیدن نداشت  

گفت: جنت را که دید و در رهش کوشش نکرد؟ 

آن بهشتی را که ما دیدیم کوشیدن نداشت  

تا ابد محکوم خبط آدم و حوا شدیم 

این خدا آن روزها عادت به بخشیدن نداشت؟  

حال گیرم در جهان زر ز ما پرسیده شد 

عمر بالاجبار دیگر جای پرسیدن نداشت  

دور دنیا را پی آرام جان پیموده ایم 

هیچ جای آرمی جز قبر تقریبا نداشت 

مقدمم مبارک

سلام!!!!!! بالاخره من اومدم!!!!! میدونم همه خیلی منتظر من بودن و الان از شادی سر از پا نمیشناسن!!!!!!!!! ولی خودتونو کنترل کنید !!!!!  

امیدوارم بتونم تو این وب مفید باشم!!!!!!!

تاریخ تولد ها . . .

سلام

با اینکه از اون پست قبلی خیلی استقبالی نشد اما هرکی میخاد تاریخ تولدشو ذیل همین پست بداره تا بعدا تبدیلش کنیم به یه صفحه.(لطفا کسایی که تو پست قبلی تاریخ تولدشونو گذاشته بودن،اینجا هم بنویسن)      با تشکر

بی تو

دل بی تو درون سینه ام میگندد


غم از همه سو راه مرا می بندد

 

امسال بهار بی تو یعنی پاییز


تقویم به گور پدرش می خندد...

یه دوست . . .

یه دوست معمولی وقتی می آید خونت، مثل مهمون رفتار میکنه

یه دوست واقعی درِ یخچال رو باز میکنه و از خودش پذیرایی میکنه

یه دوست معمولی هرگز گریه تو رو ندیده.

یه دوست واقعی شونه هاش از اشکای تو خیسه

یه دوست معمولی اسم کوچیک پدر و مادر تو رو نمی دونه

یه دوست واقعی اسم وشماره تلفن اون هارو تو دفترش داره

یه دوست معمولی یه دسته گل واسه مهمونیت می آره

یه دوست واقعی زودتر میآد تا تو آشپزی بهت کمک کنه و دیرتر می ره تا به کمکت همه جارو جمع و جور کنه

یه دوست معمولی متنفره از این که وقتی رفته که بخوابه بهش تلفن کنی

یه دوست واقعی میپرسه چرا یه مدته طولانیه که زنگ نمی زنی؟

یه دوست معمولی ازت میخواد راجع به مشکلاتت باهاش حرف بزنی

یه دوست واقعی ازت میخواد که مشکلات را حل کنه

یه دوست معمولی وقتی بین تون بحثی میشه دوستی رو تموم شده میدونه

یه دوست واقعی بهت بعد از یه دعواهم زنگ میزنه



یه دوست معمولی همیشه ازت انتظار داره.

یه دوست واقعی میخواد که تو همیشه رو کمکش حساب کنی


یک دوست معمولی از درونت بی خبره

یک دوست واقعی سعی میکنه درونتو بفهمه

عاقبت موسم فریاد زدن خواهد شد 

خلق بیدتر به خونخواهی من خواهد شد 

روزی از پشت همین توده ابرهای تار 

چشم خوریشد به شهرم روشن خواهد شد 

چادر مشکی شب از سر ما جمع شود 

صبح بیداری آحاد وطن خواهد شد 

پرچمی را که سرنیزه برافراشته اید 

بر تن تک تکتان حکم کفن خواهد شد 

سینه ام را بشکافید و به خاکم سپرید 

که تمام بدنم خاک وطن خواهد شد

(هیچی بابا خواستم تعداد پست هام زیاد بشه همین)

همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه سرو پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف جستن
ز ملاحی و مناحی همه احتراض کردن
شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر نباشد

که به روی نا امیدی در بسته باز کردن


هرکدام از ما 100 صلوات نذر میکنیم برای نجات علی عاشوری و علی عاشوری هایی که تنها دستاویزشان خدا و پشتیبانشان گریه های شبانه مادران است.خم شدن پشت پدر یا رعشه دستان پیر مادر همان چیزیست که فاجعه یاد میکنند.

علی عاشوری عزیز امید به اون روز که عطر چادر نماز مادر رو دوباره استشمام کنی.امید...

حج...(دکتر شریعتی)

شریعتی در حج
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم

که از خاک گلویم سوتکی سازد،

گلویم سوتکی باشد،بدست کودکی گستاخ و بازیگوش

و او یکریز و پی در پی

دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد،

بدین سان بشکند در من،

سکوت مرگبارم را.........  
 
 
در ادامه‌ی مطلب روایتیست از حج به قلم دکتر شریعتی...
ادامه مطلب ...

نُکَتی چند

سلام جمیعا

قبل از هرچیز مقدم آقا هادی رو که نویسنده ی جدید وبلاگمونه گرامی میدارم؛بعد هم میخاستم بگم که...........آهان(نظرشخصیمه بدون هماهنگی دارم  میگم)،ما(من) خیلی خوشحال میشیم که تعداد نویسنده هامون زیاد شه،چون این وبلاگ مال همه ی متالیاس وهمه میتونن توش سهیم باشن؛براهمین تقاضا دارم اگه کسی راغبه که نویسنده بشه حتما بگه.   به فرض مثال کامنت مهدی برای پست "زلال که باشی ، آسمان در توست..." ارزش داشت که خودش یه پست باشه و....  .

نکته بعدی، این  که میخاستم بسیار زیاد تشکر کنم از کسایی که به دیدن مسابقه اومدن و مارو تشویق کردن وبسیار بسیار روحیه دادن،جدا مرام گذاشتن وما رو شرمنده ی اخلاق ورزشی خودشون کردن.(وچه فداکاریایی شد در این بین! کسایی بودن که ناهار نخوردن،یه عده TA استاتیک نرفتن و ... ،خلاصه سنگ تموم گذاشتن). خیلی خیلی متشکر

واینکه مهدی ازمن خواست که یه پست بذارم در مورد اینکه تولد بچه ها کیه وهرکی خواست ذیل همون تاریخ تولدشو بگه.

اگه موافق یا مخالفید لطفا نظر بدید که اگه موافقا زیاد شدن یه پست با این عنوان بذاریم.

خیلی متشکر